من مامان شدم

هفته 4 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ اين هفته آغاز دوره روياني در جنين است. از حالا تا ده هفته ديگر تقريبا تمام دستگاههاي بدن جنين شما تكامل يافته و شروع به فعاليت مي كند. بنابراين در اين مدت نسبت به عوامل زيان آور بسيار آسيب پذير است. در حال حاضر جنين شما از دو لايه خارجي (اپي بلاست) و داخلي (هايپوبلاست) تشكيل شده كه بعدها اعضا و دستگاههاي بدن جنين را مي سازند. جفت ابتدايي نيز از دو لايه تشكيل شده كه در حال حفر كردن تونلهاي بسيار ظريف و ايجاد فضاهايي در ديواره رحم شما هستند تا در آينده اكسيژن و كليه مواد غذايي لازم را براي جنين تامين كرده و مواد زائد را دفع كنند، تقريبا در اواخر اين هفته اين سيستم شروع به كار خواهد كرد. همچنين گبولهاي قرمز نيز...
25 آبان 1392

هفته 3 بارداری

کودک شما چگونه تغییر می کند؟ در اين هفته اتفاقات زيادي در رحم شما در حال رخ دادن است. كوچولوي شما فعلا فقط يك توده متشكل از صدها سلول است كه بطور ديوانه واري در حال تكثير مي باشند. اين توده سلولي به اندازه 0.1 ميليمتر شبيه سر سوزن است و اگر درون شما قرار نداشت، مي شد با چشم غير مسلح هم آن را ديد و اصلا به يك جنين يا كودك شباهت ندارد. توده سلولي شما در اين زمان بلاستوسيت نام دارد و در حال جايگزيني در ديواره رحم نيز هست، جايي كه بعدها جفت به آن مي چسبد و محل اتصال جفت و رحم و تبادلات جنين و مادر خواهد بود. قسمتي از توده سلولي بلاستوسيت هم تبديل به جفت خواهد شد و شروع به ترشح هورمون بارداري يا hCG مي كند. ماده اي كه به تخمدانهاي شما فرمان مي ...
25 آبان 1392

بدون عنوان

بارداری معمولا 280 روز یا 40 هفته بطول می انجامد، که بطور قراردادی از اولین روز آخرین قاعدگی شروع می شود. این دوران را می توان به سه "سه ماهه" بارداری تقسیم کرد که در هر یک وقایع خاصی اتفاق می افتد؛ سه ماهه اول از اولین هفته بارداری تا انتهای هفته 13، سه ماهه دوم از هفته 14 تا پایان هفته 27، و سه ماهه سوم از هفته 28 تا آخر هفته 40 است که عمدتا در این زمان ( کمی زودتر یا دیرتر) به زایمان و تولد نوزاد ختم می شود.   هر سه ماهه مشخصات مربوط به خود را دارد؛ در سه ماهه اول ضربان قلب جنین شنیده می شود، در سه ماهه دوم اولین حرکات جنین توسط مادر احساس می شود، و در سه ماهه آخر برخی از مادران انقباضات کاذب زایمانی موسوم به برکستون- هیکز را تجرب...
25 آبان 1392

هفته نهم

سلام  دیروز اولین سونوگرافی تمام عمرم رو انجام دادم. صبح که بیدار شده بودم تقریبا تا 90% مطمئن بودم که حامله نیستم. نمی دونم چرا این حس بی  خود رو داشتم. برای خودم برنامه ریزی کردم وقتی برگشتم روزنامه می خرم دنبال کار می گردم. میرم کلاس شنا. موهامو زرشکی می کنم. خونه رو مرتب می کنه. یخچالو مرتب می کنم. می خواستن باور کنم که تمام این مدت توهم داشتم .  تمام راه دل درد داشتم. به قدری زیاد که داشتم مطمئن می شدم که دارم از دستش می دم.  وقتی خانم دکتر دستگاه رو گزاشت روی شکمم ترس تمام وجودم رو گرفته بود. احساس می کردم دارم می میرم. یه هو خانم دکتر جیغ زد که مبارکه عزیزم. بعدم باباشو صدا کرد. صدای قلبشو نشنیدم اما یه چیز...
20 آبان 1392